انا رب هذا الشای!
جمعه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۴۴ ق.ظ
هر روز زنگ استراحت یه لیوان بزرگ چایی میگیرم
واسه خودم!!!
و یه لیوان کوچیک دیگه که اشانتیونه
واسه یه بدبخت معتاد دیگه!!!
حالا شانس هر کی باشه!
چند روز پیش باز چای گرفتم
و چای کوچیکه رو دادم به یکی از رفقا
گذاشت رو صندلیش و رفت بیرون
یکی دیگه از بچه ها هم
که گاهی این چاییه رو به اون میدادم
دید چای اضافه کنارمه
اومد با خوشحالی برش داشت
و ازم قند هم گرفت
و شروع کرد به خوردن
با هم صحبت هم میکردیم
چند دقیقه ای گذشت
که صاحاب اصلیش اومد
دید جاتره و بچه نیست!!!
گفت:
پس چایی من کو!؟؟
طرفو نشونش دادم!
رنگ از رخش پرید بیچاره!
چشاش چهارتاش شد
و با تعجب گفت:
تو چرا هیچی نگفتی؟!
من فک کردم واسه من گرفتی!
به ایوان بزرگ چاییم
که هنوز نخورده بودنش اشاره کردم
و گفتم:
انا رب هذا الشای!
و لهذا الشای ربٌ ان شاء یحفظه و یمنعه!!!
پ.ن:
- ۹۲/۰۳/۲۴