م م 11: اللهم احفظه!
يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۱۷ ب.ظ
یه بلبل خرمارو از کوچیکی بزرگ کردم
غذارو میجویدم
و با دهنم بهش غذا میدادم
اخر یه بلبلی اومد
اینقدر تو حیاطمون واسش خوند
که بنده خدا هوایی شد
بیچاره نمیتونست دل بکنه
می رفت و میومد
و اخر رفت!
چند روز بعد برگشت
یه دم مفصل تو حیاط خوند
همه داشتیم گوش میدادیم
و بعد...
واسه همیشه رفت!
پ.ن:
دلم واسش تنگ شده!
- ۹۲/۰۳/۰۵