خوابها دو دسته ان:
خوابهایی که بهشون میگن اضغاث احلام
همون الکی و مزخرف خودمون!
و یه سری دیگه خوابهایی که بهشون میگن: رویای صادقه
یعنی خوابهایی که برگرفته از واقعیت و حقیقت باشن
به نظر بنده خوابهای دسته دوم یعنی صادقه سه دسته ان:
(البته نمیدونم این دسته بندی از خودمه یا طی مطالعاتم کسب شده)
۱: خوابهایی که خبر از گذشته میدن
گذشته واقعیتی است که اگر تمام زوایای اون پنهان نباشه اکثرش هست!
گاهی اوقات خدا توفیق میده و میشه توی خواب گذشته رو عینا و دقیقا همانگونه که بوده و اتفاق افتاده مشاهده کرد
همچون بزرگانی که واقعه کربلا را در خواب از اول تا اخر یا قسمتیشو دیدن
حالا ممکنه کسی گذشته خودشو ببینه یا مثلا اجدادشو یا حتی گذشته و تاریخ کشورش و ...
۲: خوابهایی که خبر از آینده میدن
این نوع خوابها که معمولا بسیار هم مورد توجه افراد قرار میگیرن
به دو صورت رخ میدن:
صریح یا سمبلیک
خبر از آینده صریح:
خبر از آینده گاه به صراحت و شفافیت در خواب رخ میده
مثلا یادمه یه روز تو حجره با دوستی نشسته بودیم
ایشون روشون به سمت در حجره و حیاط مدرسه بود
بارون هم شروع کرد به اومدن نم نم
یهو خشکش زد
بهش گفتم چی شد؟!
گفت:
همین صحنه رو من دیشب تو خواب دیده بودم
تو اینجا نشسته بودی
بیرون بارون میومد و ...
یعنی دقیقا صحنه ای که قراره در آینده رخ بده رو فرد مشاهده میکنه
که اینجور خوابها نیازی به تعبیر و تفسیر نداره
خبر از آینده سمبلیک:
گاه در خواب حوادث و وقایع آینده به ما نشون داده میشه
اما نه به صراحت بلکه با رمز و راز فراوان
مثلا بنده زمانی که دبیر و معاون فرهنگی یه دبیرستان بودم
از جمله برنامه هام خوندن روزانه یه حدیث کوتاه بود
از روی دفترچه ای که ویژه برنامه های صبحگاه بوث
و همه بچه ها داشتن یه نسخه از اونو
شبی خواب دیدم دفترچه سر صف از دستم افتاد روی زمینی
که یه کم آب هم جمع شده بود
هر چقدر خم شدم که برش دارم نمیتونستم
دستم بهش میرسید اما هر چی چنگ میزدم که برش دارم
نمیشد برش داری...
صبح هرچی به تعبیرش فکر کردم به نتیجه ای نرسیدم
اون روز سر صف هر چقدر دفترچه رو گشتم که حدیث رو پیدا کنم
نتونستم!
روش ما این بود که یه حدیث رو طی هفته تکرار میکردیم
اما هر چی دفترچه رو ورق میزدم اون حدیث رو
که روزای قبل هم خونده بودم پیدا نمیشد
بچه ها به تکاپو افتادن و دفترچه های خودشو دادن بهم
باز پیدا نشد و ...
خلاصه!
تعبیر خواب دیشب ما معلوم شد
اما چون به صورت سمبلیک این واقعیت رو نشون داده بود
نتونستم پیشاپیش ازش مطلع باشم
و به فکر چاره!
اینجاست که محتاج علم تعبیر خواب و اونایی که تعبیرخواب بلدن
و معروفن به معبر میشیم.
۳: دسته سوم خوابها هم واقعیتهای درونی انسان رو بهش تذکر میدن
حالا این انسان میتونه خودش باشه یا دیگری
خوابایی که انسان در مورد دیگران میبینه
و اونا رو در حالت خاصی مشاهده میکنه
خوب یا بد
مثل خوابهایی که در مورد اموات میبینن
یادمه برای اولین بار که رفتم هییت بوشهری های قم
منبری از مردم خواست که به هییت کمک کنن
ما هم از حال و هوای معنوی اونجا
و خدمات خیلی خوبی که به مستمعا میدادن خوشمون اومد
و به نسبت جیب طلبگیمون یه پول نسبتا درشتی دادیم
همون لحظه یاد پدربزرگم افتادم
که جزو مداحا و پامنبری های قدیم شهرمون بود
و ثوابشو اهدا کردم به روح ایشون
همون شب در خواب دیدمشون که روبروی من ایستاده بودن
و داشتن بهم نگاه میکردن
بدون اینکه حرفی بزنن
چهره شون همون چهره کهنسالیشون بود
اما دیگه کمرخمیده نبود و صاف ایستاده بود
یه اورکت امریکایی سبز که اوایل انقلاب میپوشیدن هم داشت
که خیلی تمیز بود اما کهنه و ساییده بود لبه هاش
...
همون طور که میبینین این خواب از نوع سوم
ترکیبی از صراحت و سمبلیکه
تشکر و رضایت پدربزرگ از حضور و نگاهش
و اوضاع مناسبش اون طرف از قامت صاف و لباس تمیزش برداشت میشه
اما چرا لباسش کهنه و ساییده بود؟!
...
پ.ن:
پست مینیمال ندیدی مگه؟!
والا...