چه اتفاقی میفته
وقتی یه بلاگر میمیره؟!
وبش
دوستاش
...
پ.ن:
فک کنم خیلیا اصن متوجهش هم نمیشن!
:(
پ.ن 2:
این پستو خوندم، به این فکر افتادم!
http://malaketanhaie.blogfa.com/post/113
چه اتفاقی میفته
وقتی یه بلاگر میمیره؟!
وبش
دوستاش
...
پ.ن:
فک کنم خیلیا اصن متوجهش هم نمیشن!
:(
پ.ن 2:
این پستو خوندم، به این فکر افتادم!
http://malaketanhaie.blogfa.com/post/113
عزیزان
سـروران
بزرگــواران
دوستـــــــان
عزیزان دل برادر
این که میگم آدرس بزارین واسه خودتونه!!!
اصن من هرچی میگم واسه خودتونه!
وگرنه
من که ازتون آدرس دارم!
راهش باز کردن یه وبلاگ دوستانه
که البته اونم خلوت نیست!!!
اما ...
اینجوری هم خودم سریعا واسه تجدید خاطره!!! تشریف میارم وبتون
یا واسه این که تقریظی بزنیم بر کامنتتون و ...
هم این که دیگرانی که میخوان صاب کامنتو بیشتر بشناسن!!!
مزاحم اوقات شریفتون میشن!
خود من خیلی از دوستان امروزمو با کامنتایی که ازشون خوندم تو یه وبی
پیدا کردم و شناختم!
ضمنا وقتی اسم وبتون با اسم نویسنده (که واسه هر کامنت وارد میکنید) یکی نیست
عادم گیج میزنه تا تطبیق بده خب!
مگه اونایی که دیگه رفت و آمدمانو زیاده باهاشون!
والا...
امشب از وب یکی از دوستان فحش جدید یاد گرفتم
این فحشو تقدیم میکنم به دو گروه:
اول اونایی که نظر میزارن اما آدرسشونو نه!
دوم اونایی که میخوان!!! خصوصی بزارن اما تیک لامصّبشو نمیزارن!
والا...
پ.ن:
"تف به ذات پستت بیاد!!!"
پ.ن 2:
کسی به خودش نگیره ها
فحشی که حاجی بده از صدتا دعا نفعش بیشتره!
والا...
پ.ن 3:
حدیثی که تیتر شده رو از زمان مدرسه یادمه
فک کنم کتاب قران راهنمایی
اما ترجمه شو یادم نیست دقیق!
والا...
پ.ن 4:
سر کلاس زبان هم چند تا توهین یاد گرفتیم!
(فحش هارو قبلا آموخته ایم آموختنی!!!)
لذتی که در زدن تو دهنی به بعضیا هست، در عفو نیست!!!
پ.ن:
حالا که رسید به چهار صد
...
(مصرعو دومو خودتون کامل کنید!)
مرتیکه 2 با توام! ببینم چه گلی به سرمون میزنی!!!
والا...
بعد از مدتها آرزو به دل موندن
امروز کتابی رو که خیلی دنبالش بودم خریدم!
(شیوه نامه تصحیح و تحقیق متون خطی)
قبلا از استادم امانت گرفته بودم
و خونده بودمش!
اما واسه خودم میخواستمش!
پ.ن:
صرفا جهت رساندن شماره پست ها به 400!
ولاغیر...
اونایی که تو پست ثابتشون مینویسن:
"اگه اله و بله و جینبله و ...
هرّررررررررررررررری"
میخوام بزنم با پشت دست (+ انگشتر نقره سنگین) دهنشونو صاف کنم!
استادی میگفت:
همین که یه نفر با حال خرابش از کنارتون رد بشه،
تو حال شما تاثیر میزاره!!!
پ.ن:
دیگه چه انتظاری میشه داشت؟!
خیلی کار سختی بود!!!
خیلی!
ولی با اراده اهنین و پشتکار بینظیرم
تونستم بالاخره تمومش کنم!
خدای را سپاس!
پ.ن:
جواب کامنتارو میگم!!!
عینهو ظرف نشسته هر چی بندازی عقب
هعی بیشتر و بیشتر میشه
تا وقتی که زیرش دفن بشی!!!
والا...
بعضی وقتا
یه ساعت حرف زدن
با ادم کاری میکنه
که تصادف با تریلی نمیکنه!
پ.ن:
بزارید پای احایث ما!