موقع نماز،
یکی از طلبه ای یه عطری تعارف کرد
بوی کاکائوی شیرین میداد
خیلی خوشم اومد
زدم به سیبیل مبارک
که هعی بوش بخوره به مماغم!!!
موقع نماز،
یکی از طلبه ای یه عطری تعارف کرد
بوی کاکائوی شیرین میداد
خیلی خوشم اومد
زدم به سیبیل مبارک
که هعی بوش بخوره به مماغم!!!
عاغا اینقدر خندیدیم که نگو
با هدفون توی گوش
ترّ و ترّ
کرّ و کرّ
هرّ و هرّ
یعنی مبتذل ترین و احمقانه ترین چیزیه که تو عمرم شنیدم!
آخـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر حماقت و ابتذاله!
معرفی از بلاماسکه
اینه اونی که گفتم:
http://s1.picofile.com/file/7826131826/%D8%A8%D9%87_%D8%B1%D9%82%D8%B5_%D8%A2.mp3.html
عاغا اینقد (یاد اینقد بخیر ها!!!) خندیدم
البته خیلی دلمم سوخت خداییش
همش تخصیر این رابین بی تربیت بود
من که میدوونم!!!
پ.ن 1:
اینجا رو میگم:
(واقعا حیف شد!)
پ.ن 2:
میثم جان تسلیت صمیمانه مارا بپذیر
ایشالا غم اخرت باشه
از دوستی با این رابین هم حظر کن جانم!!!
والا...
امام باقر علیه السلام (یاد میرزا بخیر) از کوچه ای میگذشتن
دیدن زیر بغلهای یه بدبختی رو گرفتن
که حسابی بهش شلاق زده بودن
(حالا واسه چی؟ من نمیدونم!)
حضرت فرمودند:
انگشتر عقیقش کجاست؟
چرا دستش نیست؟
دستش بود شلاق نمیخورد!!!
والا...
(اون والای آخری رو من گفتم!!!)
پ.ن:
پس بلا رو هم دور میکنه!
عقیق عجیب غریب نیکوست!
مرتیکه (ره)
پ.ن: حالا داری، یا داری وصف العیش میکنی مرتیکه؟؟؟!!!
انگشتر باید با وجودتون یکی بشه
همچین چیزی پیدا کردید به هیچ وجه از دستش ندید
اگه هم دیدید درکش نمیکنید
و باهاتون یکی نمیشه
هدیه کنید به دوستی!
تا برسه به اونی که باید برسه
والا...
پ.ن:
یکی از رفقا
که انگشترباز قهاری بود
میگفت انگشتری داشتم که
هر موقع سرحال بودم و حالم خوب بود
نگینش مثه آیینه برق میزد و شفاف بود
هر موقع حال من گرفته بود
نگین انگشترم هم کدر و گرفته میشد!!!
اگه قم اومدین
و خواستین انگشتر بگیرین
عقیق فیروزه حدید درّ نجف و ...
مردونه زنونه و ...
بیایید حرم
یکی از درهای حرم دو طرفش مغازه است
داخل خود حرم ها!!!
یعنی از بیرون که میای تو
درو بوسیدی وارد شدی
سمت چپ و راستت مغازه است
سمت راستیه (موقع وارد شدن به حرم) معروفه به آقای معماریان
انگشتر یا عطر و اینا خواستین از اون بگیرین
آدم خیلی متدین و محترمیه
بین طلبه ها که خیلی معروفه
همه از اون خرید می کنن
پ.ن:
اونجا رفتین
بگین عطر گل محمدی سوئیس رو هم واستون بیاره
شاید پسندیدین!
والا...
دو سه روز انگشتر عقیقم گم شده بود
احساس میکردم انگار یه جزئی از وجودم کمه!
خیلی ناراحتش بودم
حتی رفتم خونه رفقا سر زدم به امید پیدا کردنش
نبود!
کل خونه رو جارو برقی زدم، مرتب کردم
بازم پیدا نشد!
امروز دومادمون رفت دوش بگیره
برگشت گفت:
"انگشترت تو حمومه!!!"
انگار دنیارو بهم دادن!
پ.ن:
امام صادق علیه السلام :
انگشتر عقیق در دست کنید که مبارک است و صاحب آن عاقبتش به خیر و نیکی باشد.
از حرم بر میگشتیم با خونواده
بچه 8 ماهه خواهرم بغل من بود
دیگه کمرم درد گرفت که دادمش بغل مامانش
و گفتم:
"خودمون که زن نگرفتیم ولی حداقل 4 تا بچه بزرگ کردیم"
(با احتساب 3 قلوهای اون خواهرم!!!)
چند تا خانم که پشت سر ما میومدن
زدن زیر خنده!!!
عابرومون رفت!
والا...