موقع چای
همکار جدید که جوکر مدرسه بود
گفت:
یه جک جدید!!!
میگم: بگو!
میگه:
طرف رفت نارنگی بخره
اسمش یادش رفت
هر چی فکر کرد یادش نیومد
آخر به فروشنده گفت:
آقا یه کیلو از این پرتقال کم باد ها بدید!!!
جک دوم:
بچه هه پیش دبستانی دیر میرسه مدرسه
خانمشون میگه:
عزیزم چرا امروز دیر اومدی؟
بچه هه با ناز میگه:
"لام دول بود!"
(راهم دور بود!)
خانمشون میگه:
" ... "
پ.ن:
چون جکش بی تربیتیه معذوریم از گفتنش!!!
اونایی که میدونن
واسه اونایی که نمیدونن تعریف کنن!!!