یکی از رفقا خانمش رفته شهرستان
شبو اومده پیش ما که تنها نباشه
(از مضرات تاهل اینه که دیگه یه شب هم نمیتونی تنها باشی!!!)
میگه:
"هیچی برای یه متاهل بدتر از این نیست که خانمش بره شهرستان"
میگم:
"خیلی هم دلت بخواد، تازه آزاد شدی!"
با خنده میگه:
"شاعر میگه: از آن روزی که در بند توام آزادم!"
میگم:
"شاعر خر تشریف داشته!!!"