حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۱۰۰ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۴
تیر
مادرم با نگرانی:
حالا افطار چی درس کنم؟!
میگم:
اگه عروس داشتی این غصه هارو نداشتی الان!

+ کلا تمام حرفامون رو به عروسی میرسونم!
  • حاجی ره
۲۴
تیر
مادرم میگه
قران میخونی, اینجا نزار
برگه هاتو جمع و جور کن
لباساتو برو جمع کن!

این بچه های من هیچ وقت هیچی یاد نمیگیرن!!!
(تکیه کلام مادر ما!)
من
اینا همش از بی زنیه!
  • حاجی ره
۲۴
تیر
خواهرم میگه
حالا بناست هر کی ما معرفی میکنیم استخاره کنی؟
+ آره!
میگه
حاجی دلمون گرفته!
میخواییم بریم خواستگاری یه جا!
O_0
  • حاجی ره
۲۴
تیر
...أرضیتم بالحیوة الدنیا من الاخرة؟
فما متاع الدنیا فی الاخرة إلا قلیل

٣٨ / توبه
آخرت رو دادین،
دنیا رو چسبیدین،
حالا راضی شدین؟
همه این دنیا در مقابل آخرت یه ذره هم نیست که!
والا...
  • حاجی ره
۲۴
تیر
سحری.منزل ما
خواهرم
کسی چایی میخواد؟!
من
یه چایی بزرگ و پر رنگ!!!
مادرم عصبانی میشه و با تشر میگه
حاجی اینقدر چایی پر رنگ نخور!
کم خون میشی!!!
من
خون میخوام چیکار؟!
وقتی زن ندارم!
  • حاجی ره
۲۳
تیر
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • حاجی ره
۲۳
تیر
پ.خ میگه
رفتیم خواستگاری
دختره فوق لیسانس ارتوپدی
کارم داشت
گفتم
دارم درس میخونم تهران
نمیتونم خونه بخرم
اینجوری چهار پنج سالی مستاجریم
جواب داد
شما سی سال هم مستاجر باشین، حرفی نیس..
  • حاجی ره
۲۳
تیر
امروز چند تا تماس تلفن ثابت داشتم
شماره ناشناس بود طبق معمول جواب نمیدادم
ظهر دیگه به خونه مون زنگ زدن
بابام گوشیو برداشت
میگه با تو کار دارن!
تعجب کردم
بابام فک کنم رفقاتن!!!
گوشی رو میگیرم بفرمایید!
میگه از آستان قدس تماس میگیرم
در مورد نسخه هایی که میخواستین...
تازه یادم میاد چند روز پیش درخواست اسکن چند تا نسخه خطی رو داده بودم!
بابام کی بود؟
من آستان قدس
بابام باخنده حاجی مهم شدی
  • حاجی ره
۲۲
تیر

مثال زدن زندگی یه فنلاندی و عاشق شدنش برای اثبات مهریه کم دیگه آخر بچگی یه نفر می تونه باشه..

آیا قوانین طلاق در کشورهای خارجی هم مثل ایران هست

که انتظار داریم ازدواج هم همون مدلی باشه؟

آیا من مونث می تونم همون جور که توی خیابون فله ای بله رو گفتم به اون جناب خارجی،

همون مدلی هم راحت راهم رو بکشم برم دادگاه و طلاق بگیرم؟هوم؟

اصل مطلب رو نفهمیدین!

مطلب واسه اثبات مهریه کم نبود اصن! 

واسه اثبات امکان وقوعی ازدواج آسان بود (چیزی که دیگه واسه ما ایرانیا مفهومی نداره تقریبا!)

و این که ما شرقیها چقدر ازدواج رو سخت و سنگین کردیم

در حالی که میتونه ساده و سبکتر از این هم اتفاق بفته!


ازون اقای فنلاندی گفتین اون از زندگیش برا شما گف عکسشو نشون داد اما از کوه بودنش هم گف؟

از فداکاری همسرشم گف؟ از مشکلات گف؟

اینارو به من که نع

ولی حتما واسه اون دختر گرجی گفته که جواب بله گرفته!

مشکل اینجاست اینجا، اینارو هم که بگی تا سرمایه و پشتوانه مالی و طلایی!!! نداشته باشی جوابت منفیه!


شما!! اینو گفتین ک اینجا ایرانه؟ گفتین هنوز هم این مثل صدق میکنه ک مرغ همسایه غازه؟؟

در امر ازدواج، خصوصا ازدواج آسان، انصافا مرغ همسایه غازه

واقعا هست! نیست؟! هست دیگه! هست!!!

خودمونو که نباید گول بزنیم!

در امر ازدواج قند زدیم! قند!!!

:)))


اینجا ایرانه و ی دختر مسلمان هیچ وقت ب پسری ک جلوش سبز شه و درجا بگه بامن ازدواج کن

ی نه محکم میگه

چون هیچ اعتمادی نداره؟؟؟

چون الان پر شده از پسرهایی ک دختر خر میکنن و پر شده از دخترای ساده و زود باور....

اما اگه دختر باشه مسلمان باشه ایرانی باشه عرف چیز دیگه میگه

ما هم توصیه نکردیم به ملت مسلمان که جلو پسرا سبز بشن و درجا باهاشون ازدواج کنن!

کردیم؟! نکردیم!!!

گفتیم وقتی دو تا اجنبی اینجور ساده و راحت ازدواج میکنن

(که البته اونا هم راه افراط در ساده گیری رو در پیش گرفتن همچنان که ما افراط در سخت گیری رو!)

چرا ما اینجور نباشیم؟!

چرا به گفته امیرالمومنین ع و رسول مکرم اسلام که فرمودن: نگذارید کفار از شما در خوبی ها پیشی بگیرند

عمل نکردیم و اینقدر در اصول زندگی عقب ماندیم 

و خود و فرهنگمان را در پیله های تو در تو تنیدیم که اینطور عقب افتادیم!

و الان برای ازدواج آسان باید از کفار اجنبی مثال بیاوریم

و آرزوی من بچه مسلمان، همچون ازدواجی باشه؟!

(بعلاوه ملاک های اصیلی دیگه ای که مطمئنا هیچ کافر اجنبی رعایتش نمیکنه و گفتنش ضرورتی نداره!)


همچین خاستگاریم اگه باشه مادر دوماد نمیگه دختره ترشیده بود از خدا خواسته بود؟؟

میگن!! میگن!!

باز هم میگم که بنده نفرمودم اینجوری خواستگاری کنین!!!

ازدواج آسان!

همین!


اصن نظرت چیه مث اون خانم گرجستانیه برم وسط میدون واسم بعد شما به صورت کاملا اتفاقی بنده رو ببینید...
فکر بد نکنیا بنده اونجا ایستادم صرفا جهت عرض ادب...و گرنه خدایی نکرده هیچ منظوری ندارم...
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

ما روزانه در قم موارد متعددی خانم خارجی (خصوصصا طلبه هاشون) رو میبینیم

اونم به صورت کاملا اتفاقی!

ولی نه واسه خواستگاری جلو میریم نه عرض ادب!

:)))))


سلام حاجی این نظرم هم در مورد این پسته هم قبلی تریش!

واقعا خودت قبول داری حرفی رو که زدی؟؟؟

قضیه به همین اسونیاس که میگی؟

یا فقط مث همیشه اگه از طرف جناب اقای محترم باشه مانعی نداره؟؟؟

من بیام تو یکی از پارکای قم وسط میدونش واسم و ازتون خواستگاری کنم قبول میکنین؟؟؟

سلام

من گفتم کسی بیاد تو پارک از کس دیگه ای خواستگاری کنه؟! 

گفتم یا نگفتم؟! نگفتم دیگه!

خداییش نگفتم!


اصن روتون میشه اینو به عنوان یه خاطره ی پند اموز واسه بقیه تعریف کنید؟

شما متوجه شدین پند قضیه کجا بود؟!

نشدین دیگه!

نشدین!!!

شما 

ن دیگه قباحت داره...

مطمئنا وسط خوندنش چنتا استغفرا... گفتید که خدایا شر این دخترای چش سفیدو از وبلاگ ما کم کن...

ن خداییش اگه میشناختمتون و میومدم قم وسط میدون خواستگاری چه عکس العملی نشون میدادیدد؟؟؟؟

بازم میگفتی اسون بگیرید؟؟؟

حاجی ممنون میشم جواب بدی...

و بعد از اینکه جواب حضرت ایشان به تاخیر افتاد

(بدون توجه به اصل عدم تعهد اینجانب به پاسخگویی!) فرمودن:

رااااااااااااااااااااااااااااستی حااج اغا
چرا جواب ندادی کامنت منو (واسه پست الدفاعیه الثانیه)؟
حداقل زیرش مینوشتی الپاسخ المنتفیه!!!
ادم دچار بی اعتمادی به خوندن کامنتها نشه...

شاید اصن خوندید ولی رغبت نکردید که جواب بدید
ولی کاش همونم میگفتید


واما ذکر نکته ای که ضروری مینماید:

این مقدمه علمی رو همیشه در ذهنتون داشته باشین دوستان!

در مثال و تشبیه که از ابزار انتقال معنا هستند

و اتفاقا جهت سهولت و راحتی انتقال مطالب، خصوصا مطالب دقیق و سنگین بکار میروند

چهار رکن وجود داره: (اینجور که از کتاب جواهر البلاغه سالهای اول حوزه یادمه)

مشبه

مشبه به

ادات تشبیه

وجه شبه


مثلا وقتی بنده عرض میکنم:

خربزه مثل عسل شیرین است

این ارکان به صورت زیرند:

مشبه: خربزه

مشبه به: عسل

ادات تشبیه: مثل

وجه شبه: شیرینی

یعنی: خربزه در شیرینی همچون عسل است!

هر تشبیهی این چهار رکن رو داره

اما میشه و حتی بهتره که برای زیبایی و فصاحت و بلاغت و اینا تا اونجا که میشه از ارکان زد و حذف کرد

و جمع و جور گفت (کمتر از چهار رکن!)

 بهترینش مشبه و مشبه به رو آوردنه! 

(فقط ذکر دو رکن!)

مثلا:

خربزه اش عسله!!!

این جمله دیگه اوج کلامه!

حالا فرض کنین ما بر اساس این که بلاگ رسانه متخصصانه 

و همه اهل فن هستن میگم :

خربزه عسله

یهو یه عده میان اعتراض میکنن که:

نخیر!!!

خربزه عسل نیست!

عسل کیلیویی 20 هزار تومنه

خربزه کیلویی 500 تومن!

عسل مایع و روانه

خربزه جامد و سفت!

عسل فلان

خربزه بهمان

و ...

این درسته عایا؟!

:)))


خب استاد!

ببین وجه شبه مورد نظر بنده حقیر چی بوده

بعد اعتراض بنما!

بنده برای مثال ازدواج آسان، ماجرای ازدواج آون توریست فنلاندی رو مثال زدم!

حالا...

آیا بنده ازدواج های خیابانی رو ترویج کردم؟!

از فنلاند و موبایل نوکیا تبلیغ کردم حتی؟!

از دختران خواستم به پسری که در خیابان ازشون خواستگاری میکنه جواب بله بدن؟!

از پسرا خواستم در خیابانها از دخترها خواستگاری بنمایند؟!

از دوستان خواستم فرهنگ گرجستان - فنلاند رو به عنوان الگو بپذیرند؟!

و ...

با برداشت های فضایی دوستان از یه تشبیه ساده گویا عناوین فوق هم دور از ذهن نباشه!

خوب مارو مورد عنایت قرار دادین!!!

:)))

ولیکن قبل از عنایت نمودن، فهم کلام مورد نظر یادتون نره!

با تشکر...


+ خوندن منطق هم میتونه به درک بهتر کمک کنه!


پ.ن:

جشن تولد دختربچه ای از فامیل دعوتم!

با اجازه تون...

  • حاجی ره
۲۲
تیر
دیوانه شهرمان مُرد...

+ اگه شهردار بودم
تندیس تمام دیوانه های شهرو میساختم...

پ.ن :
به قول دوستی
دیوانه ها آدم به آدم فرق دارن...
  • حاجی ره