الماجیه
پنجشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۵:۱۱ ب.ظ
یکی از رفقا سرکار خوابش برده بود
سرشو تکیه داده بود به پشتی صندلی
سفیدی گلوش قشنگ میزد تو چش
رفتم قشنگ خم شدم زیر گلوشو ماچ کردم
از خواب پرید
خندید و گفت
چیکار میکنی حاجی؟!
گفتم: یه لحظه هوسم شد
گفتم نبوسم عقده میشه تو دلم میمونه!
سرشو تکیه داده بود به پشتی صندلی
سفیدی گلوش قشنگ میزد تو چش
رفتم قشنگ خم شدم زیر گلوشو ماچ کردم
از خواب پرید
خندید و گفت
چیکار میکنی حاجی؟!
گفتم: یه لحظه هوسم شد
گفتم نبوسم عقده میشه تو دلم میمونه!
- ۹۴/۰۲/۱۷
نکنه زن گرفتین اینورا پیداتون نیست؟ :))))