مئة فعل یلزم انجامها قبل الموت ٢
۲: لاک زدن دست خانمت...
+ دوستی فرمودن:
اجازه میدین خانومتون لاک بزنه؟!
- ۹۳/۰۶/۲۷
یکی بود یکی نبود
طلبه ای بود که وبلاگشو آدمای دردِ دلی برداشته بودن و اعصابی که قبلا داشت رو خورد کرده بودن.
خورده های اعصابشو جمع کرد و با یه ذره احترام، به هم چسبوندشون و به نظرش رسید که همه چیشو دیگه همه باید بدونن.
غیر از اسم نفس و اسم خودشو . که اگه بدونن دیگه اعصابش چسبوندی نمیشه. دورریختنی می شه.
راحته با همه. میگه از آرزوهاش. میگه از ناهار ظهر و غذای همسایه هاش.
مردمم -چون که آخونده- به نظرشون رسیده باید جالب باشه.
مثل دخترا که اگه توی فضای مجازی آبم بخورن 100 تا لایک می خوره. چون دخترن.
حاجی هم آخونده. پس جالبه.
جونم براتون بگه منم که خودم آخوندم جذب این آخونده شدم. با اینکه این اتفاق تقریبا محاله...
علی ایّ حال، فکر کردم شاید راحتی، با همه ی همه ی آدما خوب نباشه حضرت ...
خصوصا که آدمای اینجا ، شما رو بالتشخص نمی شناسن، بالعنوان می شناسن
شاید اگر عنوان وبلاگتون اسم خودتون بود به اضافه ی یه حاجاقا، بی ایرادتر بود
اگر اینقدر راحتید، خب، یاعلی اسمتون رو بگید و از پوشیدگی این اسم برای زدن حرفهای گاهاً نامربوط به همه، استفاده نکنید.
من حاجاقا سید احمد برقعی هستم ، ساکن قم، مایلم بالتشخص شما رو بشناسم.
الیکا جان حاج آقا که گفتن موارد خاکبر سری از نوع حلالش!
خب اینم از همون نوع و حلاله دیگه
اگه برن بیرون واسه دیدن بقیه که حلال نمیشه
عین حرامه
:)
مشکلی نیست که!
همسرشونم دستکش دستشون میکنن!
عَی بابا!
ما یه شوخی با حاجی کردیم چرا همچین شد؟!
نگفتم لاک زدن ایراد داره که :/
سائل جان،
حق با شماست...
مهندس بهشت عزیز،
کارتون درست ِ... حرفتون َم کــــاملاً قبول دارم