م م 10261: اللقتیه
دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۶:۰۱ ب.ظ
هفت صب رفتم پنج عصر ازکار برگشتم
اومدم خونه رفقا دراز کشیدم
بعداینا هر دفعه از بغل من رد میشن یه لگد بهم میزنن!
خیلیم طبیعی!
آخر به شوخی پشت سر یکیشون داد میزنم:
نمیتونی صاف راه بری؟!
اومدم خونه رفقا دراز کشیدم
بعداینا هر دفعه از بغل من رد میشن یه لگد بهم میزنن!
خیلیم طبیعی!
آخر به شوخی پشت سر یکیشون داد میزنم:
نمیتونی صاف راه بری؟!
نامردا دوتایی
اینقدر لگدم کردن
که...
اینقدر لگدم کردن
که...
- ۹۳/۰۲/۱۵