حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

حاج آقا آخوند روحانی

مینی مالهای روزانه جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا آخوند روحانی

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

م م 10166: الذهابیه!

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۳:۱۳ ب.ظ

سالها قبل

موقعی که ساکن حجره بودم

عجیب زده بود به کله ام که پاشم برم یه روستایی جایی

یه کم تو طبیعت و با مردم طبیعی! زندگی کنم

(طبیعت به معنای اعم: کویر کوهستان و جنگل)

از شهر و درس و آدما و کار و تکنولوژی و ... دور بشم

از اون طرف هعی با خودم میگفتم:

خب اونوخ این همه کار و مسئولیت و وظیفه و تکلیف و اینا چی میشه!؟

اصن حق دارم همچو کاری بکنم؟!

اینقدر ذهنم درگیر این مسئله شده بود

از یه طرف رفتن از یه طرف حق چنین کاری رو داشتن

آخر رفتم پیش استادی

از دوستان و نزدیکان آقای بهجت ره

که خیلی از راهنماییها و مشورت های زندگیمو با ایشون انجام میدم

حرفهای دلمو بهش گفتم

جوابی که داد خیلی متعجبم کرد:

حاجی! منم اگه میتونستم

دلم میخواست برم یه روستایی تو جنگل زندگی کنم

که هیشکی منو نشناسه

بشم امام جماعت روستا

( رئیس دفتر یکی از مراجع قم هستن ایشون!!! و شمالی )

پ.ن: 

هر چند اون موقعها نشد که بشه

ولی این تو ذهنم موند اگه شد 

خرم آن‌ روز کزین منزل ویران بروم

راحت جان طلبم وز پی جانان بروم

گرچه دانم که به جایی نبرد راه غریب

من به بوی سر آن زلف پریشان بروم

دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت

رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم

انگیزه نوشتن این پست:

اینجا و آنجا

  • ۹۳/۰۱/۲۲
  • حاجی ره

نظرات  (۴۳)

اردیبهشتـش جیگـرتـره ؛ ولی خُ بقیـه سالَمـ پذیـرای جنابه عالیان هسدیمـ بس که طبعمون بالاس ! :> :))
پاسخ:
طبعتون آن به آن عالی و اعلی تر ز پیش باد!
آقا...
فک کنم همه همین طوری باشند...
پاسخ:
اگه فطرت دست نخورده مونده باشه 
عآره...
خب دوستم خب اون ینفر انلاین خودتی :)
پاسخ:
چقد غریب!!!
:)))
ساعت رو اشتباه اعلام کرده بودم
حالا شد 6:00
:)

پاسخ:
نخیر!
یک دقیقه و هفت ثانیه گذشت!!!
ساعت 6 صبح تعداد افراد آنلاین : 1

+معلومه خدا هنوز شفا نداده مریضای طفلی ^ _ ^
پاسخ:
11 ثانیه مونده که!

+ میده ایشالا
بزودی!!!
تعداد افراد آنلاین 1 عدد فسیل

+ خدا تمام مریضای اسلام رو شفا بده
پاسخ:
آمین!!!
بیـا ببـرمـت دَدَر دودورِ خودمـون ؛ جیگرت حـال بیـاد یه نمه !! :>
پاسخ:
کی؟!
.
"اتفاقا الان خانومم پرسید:
حاجی باز چی شده؟!
ایکس اذیت کرده یا ایگرگ
نکنه وای اومده باز...

اسمای همتونه بلده
قربونش برم!!!!

+ آیکون حااغای متوهم"

حاجی خانومم میگه با حاج آقا و حاج خانوم برنامه بذار بیشتر رفت و آمد داشته باشیم!
خوشش نمیاد با رفیقای مجرد بگردم!
به حاج خانوم بگو با خانمم تماس بگیره هماهنگ کنن قرار مدار دوره رو بذارن ! :)))

راستی کوچولوت چطوره؟ :))))

+آیکون "یک شبی دیوانگان جمع آمدند!" :))
.........................................................................................................

در اتاق بازه دارن شام میخورن همه من الان باصدای بلند دارم میخندم :)))))))))))))))))))
=))))))))))))))))))))))))))))))))))))
پهن شدم :)))))))))))))
میفهمیننننننننننننننننن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/:))))))))))))))))))))))))))
نکنین این کارارو همه ب چشم ی خولوچل دارن نیگام میکنن :))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
:)))))))))))))))))))))
وااااااااااااااایییییییییییی از دست شما :)))))))))))))))))
...............................................................
حاجی ؟حاج اقای ماهم کارتون دارن ی زنگ بزنین بهش:))))
پاسخ:
+ یک شبی دیوانگان جمع آمدند!!!
:))))))))))
ترراکه:چوب تر،
برا کتک زدن خیلی خوبه ،حسابی جواب میده!!
بجون خودم تجربه نکردما، بابابزرگ خدا بیامرزم داییم رو در دوران طفولیت باهاش زده و تعریف میکنه خیلی خوبه :)))
کلا برا تهدید میگن:ترراکه باوارم؟؟
:-p
پاسخ:
ما هم بچگی ها خیلی باهاش تهدید شدیم
ولی یادم نمیاد خورده باشیم!
  • دوشیزه فلانی
  • من معلوم نیس حاجاقام یا حاجخانوم!
    چون اون لحظه که داش فوتبال نشون میداد هم اونو می دیدم هم اینجا بودم! 

    :)))))

    + باز شما جنسیتت روشنه!
    ++ یاد این افتادم که تو پرونده ی مدرسه ی خواهرم، بابام موقع پر کردن جای جنسیت " مرد " رو علامت زده بود!!! :))))
    پاسخ:
    دختری با روحیه مردانه!!!

    ++ پس خونوادگی مردانه هستین!
    :)))
    "اتفاقا الان خانومم پرسید:
    حاجی باز چی شده؟!
    ایکس اذیت کرده یا ایگرگ
    نکنه وای اومده باز...

    اسمای همتونه بلده
    قربونش برم!!!!

    + آیکون حااغای متوهم"

    حاجی خانومم میگه با حاج آقا و حاج خانوم برنامه بذار بیشتر رفت و آمد داشته باشیم!
    خوشش نمیاد با رفیقای مجرد بگردم!
    به حاج خانوم بگو با خانمم تماس بگیره هماهنگ کنن قرار مدار دوره رو بذارن ! :)))

    راستی کوچولوت چطوره؟ :))))

    +آیکون "یک شبی دیوانگان جمع آمدند!" :))
    پاسخ:
    + آیکون دیوانگانی که هر شب جمع می آیند!!!
    ن دوباره بگین :)))
    ازون روز هنو ب بستنی نرسیدین؟؟؟
    من س تا بستنی قهوه خوردم
     فالودم اون بستنی فروشی مورد نظرم چون بعد دها فاطمیه بود هنو نداش وگرنه میخوردم :))))
    یدونم امشب میخوام بخورم تازشم :)))))
    حالا شام جیگره موندم بخورم یا نه :))))
    حاجی دیگه پیدام نشد حلالم کنید احتمالا بستنیو جیگر کار خودشو کرده:)))))


    +خب کی بخرم؟چی بخرم؟طعماش؟

    +خداییش خودمونیم من توهین نکردما حاجی :)
    پاسخ:
    شما توفیقاتتون زیاده!
    و ما بی توفیق!
    :(
    اینجا دیگه کسی مجرد نمونده
    مهدی و کسری هم که باس التماسشون کرد
    والا...

    + هر موقع که شد
    هر چی که خواستین
    ترجیحا تلخ و قهوه و نسکافه و کاکائو و اینا

    ++ با این حال باس از دل ما در بیارین!
    والا...
    "میگن یکی از طلبه های حوزه نجف زن میخواس
    روش نمیشد مستقیم به حضرت امیر ع عرض کنه
    رفت حرم و گفت: آقا من میخوام یه بچه داشته باشم
    سریعا مورد ازدواجش جور شد و خانمش هم باردار شد و 
    زدواتفاقا موقع وضع حمل از دنیا رفت
    اون طلبه موند و یه بچه رو دستش
    رفت حرم و با ناله گفت:
    آقا! من گفتم بچه
    ولی شما باس خودتون بدونین من زن میخواستم!!!
    والا..."

    میگن پسره تو کلیسا نشسته بوده ، یهو می‌ بینه یه دختر خیلی خوشگل میاد تو ، پسره می دوه می ره پشتِ یه مجسمه قایم می شه.

    دختره میاد می شینه جلوی محراب و می گه:

    ای خدا! تو به من همه چی دادی ، پول دادی ، قیافه دادی ، خانواده خوب دادی…

    فقط ازت یه چیز دیگه می خوام… اونم یه شوهر خوبه …یا حضرت مسیح‌! خودت کمکم کن!

    پسره از پشت مجسمه میاد بیرون می گه: عیسی هل نده!‌ هل نده زشته ، خودم می رم! :)))

    پ.ن: اینی که گفتی ینی زن شمالی میخوای دیگه ؟ :)))
    پاسخ:
    کی؟!
    من؟!
    والا..
    حاجی حاضرم قسم بخورم این شمالی نیست!!
    بجان خودم جدی میگم!!
    آخه گیلانی باشه و ندونه ترراکه چیه؟؟

    پاسخ:
    شده دیگه!
    شایدم عامل نفوذیه!!!
    باهمه اینا من بهتون امیددارم
    خوب میشین دی:
    پاسخ:
    منم میددارم اگه پدر خانمم بستنی فروش باشه
    زود خوب بشم!
    والا...
    "+ بس که شمالیا بعضیاشون ماه و مهربونن! :) "
    جواب شما:
    "
    + خدایا!
    از اون بعضیاشون هم به ما نشون بده
    والا.."
    eeeeeeeeeeeee
    ببین توروخدا؟؟؟
    بعد من حرف بزنم غر میزنن!!
    الله اکبر

    شیطونه میگه برم سراغ ترراکه(از ه.خ بپرسید ترراکه چیه)
    پاسخ:
    خخخخخخهخ
    میگه تا حالا نشنیدم
    یا این شمالی نیس یا شما
    خودتون مسیله رو حل کنین!!!
    توهیییییییییییننننننننننننن؟؟؟ :|
    من توهین کردم؟؟
    زبونم لال!! من ب هیچکی توهین نمیکنم
    حاجیییییییییییییییییی؟؟؟
    نهههههههههههههههههههههههه
    جل الخالق
    حالا بستنی میخواین بگین میخوام بخرم براتون دیگه
     باج گیری ازم ملسه مث کتک خورم :)))))))))
    این کارا چیه
     طبیعی بگین بستنی میخوام
     اصنم لازم نیس مناسبت داشته باشه
    دوستان ماشالا خوب خودشونو مهمون میکنن
    حالا ک حاج اقا ک بیشتر نداریم برا اونم میگیریم
    والا...
    مگه خون اونا ابیه مثلا؟؟
    ..
    پاسخ:
    بستنی میخوام!

    + الان طبیعی گفتم
    یا میخوایین دوباره بگم؟!
    ;-)
    "+ خدایا!
    از اون بعضیاشون هم به ما نشون بده
    والا.."

    خدایا هل نده... هلم نده بابا ! باشه هر چی تو بگی!
    حاجی جان خدا گفت بهت بگم این استجابت دعات ! :)))
    پاسخ:
    میگن یکی از طلبه های حوزه نجف زن میخواس
    روش نمیشد مستقیم به حضرت امیر ع عرض کنه
    رفت حرم و گفت: آقا من میخوام یه بچه داشته باشم
    سریعا مورد ازدواجش جور شد و خانمش هم باردار شد و 
    زدواتفاقا موقع وضع حمل از دنیا رفت
    اون طلبه موند و یه بچه رو دستش
    رفت حرم و با ناله گفت:
    آقا! من گفتم بچه
    ولی شما باس خودتون بدونین من زن میخواستم!!!
    والا...
    حالا خداییش جدی نگیرین :)))))
    بابا شوخو حاجی چرا عصبانی هستی اخه دی:
    میدونم چرا باور نکنم؟؟؟ببخشید ...ی چیز طبیعیه..
    ن اون ک خب اولش ی تیکه بود کوچولو منم شک کردم برا ادرس وبلاگ میگین
    خب هرچه بود گذشت تمام شد.. :)
    حاجی لبخند لدفا
    ازون شکلک خوبا لدفا
    نفس عمیییییییییییق
    :))))من چی جواب مامانتونو بدم اونوقت
    ب اعصابتون مثلث باشین :)))))
    خانومتون شاکی بشن جواب ایشونو دیگه نمیتونم بدم حالا مامانتونو میشه کاریش کرد :))
    پاسخ:
    اتفاقا الان خانومم پرسید:
    حاجی باز چی شده؟!
    ایکس اذیت کرده یا ایگرگ
    نکنه وای اومده باز...

    اسمای همتونه بلده
    قربونش برم!!!!

    + آیکون حااغای متوهم
  • دوشیزه فلانی
  • مردم ایران که...!
    دوس دارن همه چی حلیم باشه!!! :)))))


    پاسخ:
    قرص حتی!
    قرص کتاب
    قرص نماز
    ...
    من معذرت میخوام حاج اقا..:)
    پاسخ:
    همین؟!
    یه معذرت خشک و خالی؟!
    به من توهین شده!!!!!
    محاله جز با یه بستنی پنج اسکوپ از دلم دربیاد
    والا...
    حاج اقا خب بیا دعوا :)))))))
    خوبه ها :)))
    حلوا هم پخش میکنن :)))))
    ادرس باغو میگم..
    :)
    پاسخ:
    من که قبلا اعلام کردم علم غیب ندارم
    شما باورنمیکنین
    و جوری سوال میپرسین انگار دارم!!!!!!!!!!
    :-P 
    شما قصد شمال آمدن بفرمایید.
    ما آدرس میدیم و هماهنگ میکنیم،
    اصلا ازتون پول نگیرن شاید!
    والا...
    + بس که شمالیا بعضیاشون ماه و مهربونن! :)
    پاسخ:
    پول چیو نگیرن؟!
    سرایداری؟!
    :-))

    + خدایا!
    از اون بعضیاشون هم به ما نشون بده
    والا..
    ایده ی خوبیه... منم بارها و بارها بهش فکر کردم... سندش هم موجوده:

    http://anneblackhair.blogfa.com/post/102

    :)))
    پاسخ:
    با موبایلم دارم جواب میدم
    نمیتون لینکتونو فعلا باز کنم
    به زودی میبینمش ولی...
    ممنون
    حاجی تیکه سنگین میندازین چرا :|
    من ادرس چیو گفتم؟؟؟
    دستو بالام تو نوشتن چی ؟؟؟
    پاسخ:
    من تیکه ننداختم
    جواب سوالتونو دادم
    شاید سوالتون اینقدر مختصر بود که من درست متوجه نشدم
    گفتین آدرس بزارم
    با توجه به این که شما معمولا آدرستونو نمیزارین
    گفتم اگه صلاح میدونین
    و عمومی شدن آدرستون دست و بتلتون رو در نوشتن دلخواهتون نمیبنده خوشحال میشیم آدرس بزارین

    + حسن ظن داشته باشین...
    یعنی استاد شما منظورش این بود که مسئولیت ها اهمیت زیادی نداره؟

    من نفمیدم!! :دی!

    آخه خودمم این حرفا رو خیلی از نزدیکانم شنیدم اما نمی دونم جوابش چیه
    پاسخ:
    اولین مسیولیتمون پاک موندن خودمونه
    شاید این منظورشون بوده
    من دنبال دلیلش نبودم
    فقط جواب بله و خیر میخواستم که گرفتم
    و خیالم راحت شد
    حاجی روستاها هم دیگه روستاهایِ قدیم نیستن
    بخوای بری همچین جایی باید بری تو عمق ِ جنگل برا خودت یه کلبه بسازی و پر بشی از آرامش :)
    پاسخ:
    همه روستاها دیگه روستاهای قدیم نیستن
    ولی هنو هستن ...
    دیدم که میگم!
    وقت کردین یکم کامنتاتونو زیرو رو کنین!!!
    پاسخ:
    من که وقت نمیکنم
    ولی شما وقت کردین لینکشو بزارین!
    والا...
    کامنته از دست در میره دیگه
  • دوشیزه فلانی
  • مینی مال نویسی تو دست و بال من نمیاد! :))


    + یه زمانی می نوشتیم! 


    پاسخ:
    با متنای طولانی نمیتونین جای شریعتی رو بگیرین!
    مردم دنبال چیزای مختصر و آماده ان...
    من ادرس بدم حاجی؟
    پاسخ:
    اگه صلاح میدونین
    و دست و بالتون تو نوشتن تنگ نمیشه
    ...
  • دوشیزه فلانی
  • اصن داره داد میزنه که مخاطبای اینجا همه خانومن!
    چون این همه بازی مهم داره تی وی نشون میده و 10 نفر اینجان! :))

    + ما که با گل خوردن استقلال خر کیف شدیم و با گل زدن پرسپولیس ذوق مرگ! :)))
    والا!


    پاسخ:
    پ منم حتما حاج خانومم که  بازیو نمیبینم!
    والا...
    ;-)
    دارم لیلای من رو گوش میدم...
    حزنش زیاده....اینو یه خر مجلس مث من هم خوب می فهمه....خوبه که هنوز خر مجلس ام...:))
    پاسخ:
    حیفه غروب جمعه آدم نامجو گوش بده
    والا...

    + ما رفتیم دعائی ثنائی...
    یاحق
    شما مگه حرف بد هم بلدی؟...دی:
    سلام....سلام آنلاین حال می ده....:))
    پاسخ:
    سلام علیکم!
    بلدم
    ولی کم استفاده میکنم!
    :)))
  • دوشیزه فلانی
  • انقد خوشم میام جمله ام تکثیر شده!

    + خدا می دونس اگه من جای شریعتی بود چی می شد! :))))
    پاسخ:
    خوبی ها تکثیر میشن توسط خوبان!

    + الان که نیس میتونین جاشونو بگیرینا!
    از مینی مال نویسی شروع کنین!
    :)))

    سلوم حاجی خوبی؟؟؟خوشی؟؟؟؟؟؟

    دلمان برایتان ریزقوله گشته بود یه مدت نت نداشتم عرررررررررررررررررررررررررر

    پاسخ:
    سلام
    به یادتان بودیم!
    و البته دلخور...
    والا...
    یه دری بخوره به تخته و حاجی از این رو به اون رو بشه زندگیش!

    به رویی که همش سعادت و شادی باشه 

    آمین
    پاسخ:
    به دعای دوستان انشاء الله...
    خیلی خوب گفته حاجی....استادتونو می گم.....:))
    پاسخ:
    من چی؟!
    :)))
  • سید مجتبی علمدار
  • سلام

    حالا که فرصت برا زندگی تو طبیعت نیست, فرصت برا استفاده ی کوتاه مدت که هست...
    جاتون خالی امروز رفتیم سمت فردو, بیدهند و ... هوا عالی!
    تا هوا خوبه با دوستانتون تشریف ببرین اطراف قم و از باغای پرشکوفه و هوای خنک و بهاری اش لذت ببرین
    پاسخ:
    دیگه دوست مجردی نمونده...
    .
    "یه دری بخوره به تخته و حاجی از این رو به اون رو بشه زندگیش!
      آمین!"

       آمین


    پاسخ:
    اصن یه چیزی بخوره تو سر حاجی که از این رو به اون رو بشه زندگیش!
    :)))

    + ممنون از لطف مدامتان...
  • یک بیوتکنولوژیست
  • آفرین!

    کم کم داری میشی یه حاجاغای واقعی! (البته یه سی چهل سالی کار داری هنوز)
    پاسخ:
    و ملاک حاجاغای واقعی شدن؟!

    منم اغلب به این موضوع فکر میکنم.
    حتی یک جای خیلی خوب و با قیمت مناسبی توی رامسر پیدا کردم
    به عنوان یک شمالی اعتراف میکنم که اونجا کم از  بهشت نداره.
    یک منطقه ای که فاصله ی بین کوه پوشید از درخت و دریا کمتر از 10 دقیقه هست
    جوری هم هست که مسافرا! از خجالتش در نیومدن!
    آروم. ساکت، مردم دوست داشتنی، خونه های کوچیک و راحت...
    حیف که نمیشه برم اونجا. :(
    + پدر و مادر میگن که تا چند سال دیگه میرن توی روستامون همون وسط باغ خونه میسازن همونجا میمونن و با آرامش زندگی میکنن.
    پاسخ:
    میگم اگه شما نمیخوایین برین آدرسشو به من بدین!!!
    + انشاء الله...
  • دوشیزه فلانی
  • سلام!:)
    معلومه خیلی به تنهایی - از نوع این تنهایی الان نه - نیاز دارین!
    تازگیا زیاد به این موضوع اشاره می کنین.
    ای خدا!
    یه دری بخوره به تخته و حاجی از این رو به اون رو بشه زندگیش!
    آمین!


    پاسخ:
    سلام
    نمیدونم! 
    بی اختیار و ناخوداگاه اینجوری شده
    شاید زیادی سرم شلوغه!

    + آمین!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی